مسعودر رضایی بیاره
عطر یاس
کـورهی خـورشید را در
پیرهن پیچیدهام
آتش عشق تُــــرا در جان
و تن پیچیدهام
تا شکوفـــا گشتهای بر دامــن اردیبهشت
با نسیم از بــی قراری در
چمـن پیچیدهام
طــــرح لبخندت نشسته لایـه لایه بر دلم
یــــادگــاران تُــرا در
نستــرن پیچـــیدهام
ای کدامین نوبهار، آیا
به خـود پیچیدهای
بوی این اردیبهشتی را که من پیچیدهام
نغمههــای سهره می آید ز پردیس غزل
عـطر یـاس دل نشینم در سخن پیچیدهام