مسعود رضایی بیاره

رویای شکوفه

از شط نــــگاه او عسل مـی گــــذرد

یا چشمه‌ی نغمه و غــزل می گــذرد

می آمد و سبزه با طراوت مـی گفت

رویـــای  شکوفه  از محل می گذرد