مسعود رضایی بیاره
غم نامه
غمنامهی هر شکسته افسانهی ماست
بار غـم هـر فتـــاده بر شانــهی ماست
بشکست مرا و خنده بــر لب مـی گفت
این است سزای آنـکه دیوانهی ماست
مسعود رضایی بیاره
غم نامه
غمنامهی هر شکسته افسانهی ماست
بار غـم هـر فتـــاده بر شانــهی ماست
بشکست مرا و خنده بــر لب مـی گفت
این است سزای آنـکه دیوانهی ماست