مسعود رضایی بیاره

پائیزان

هر زمــزمه‌ای کـــه بـر لب مستان است

آوای خـــوشی کـــه بـر لب بـاران است

من دانم و عشق ، عشق می داند و من

در لحن صــــدای پــــای پــائیزان است