مسعود رضایی بیاره

شیرین

شب تیره تر از همیشه می آمد پیش

فـرهـــاد نشسته تیشه می آمد پیش

شیرین بـــه خیال او گذر کرد ، ولی

انــگار که روی شیشه می آمد پیش